عزیزترینم سرماخورده بود خیلی شب سختی بود
سلام به دختر نازنینم
دو روز پیش سرماخوردی و تب کردی چون برای اولین بار اینجوری شده یودی خیلی ترسیده بودیم هم من هم بابایی برای همون ساعت٨ شب رفتیم دکتر خانوم دکتر گفت هیچی نیست یه سرماخوردگی ساده ست دوباره ساعت ٢شب دیدیم تبت خیلی بالا رفته وهرچی استامینوفن دادیم بهتر نشدی دوباره رفتیم دکتراین دفعه یه شربت بهمون داد الان خدارو شکر خیلی بهتر شدی دیگه سرما نخوری دخترم حالا میفهمم که مامان و بابا شدن چقدر سخته جدا از این که تا صبح بالا سرت نشسته بودم وتبت رو اندازه می گرفتم باهر عطسه وسرفه ای که میکردی تمام بدنم میلرزید انشاا... یه روز خودت هم ؛مامان میشی ومیفهمی که چقدر سخته یه تیکه از وجودت خدایی نکرده یه طوریش بشه؟!!!
گل من عاشقتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی