زینبزینب، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

♥♥شاه پریون♥♥

مهمونی

1393/1/4 0:54
نویسنده : سمیه
297 بازدید
اشتراک گذاری

قلبسلام دختر گلم  دیروز مامان جون وخاله جون زهرا وخاله جون الهه رو برای شام دعوت کردیم خونمون مامانی هم از صبح کلی زحمت کشید و کلی هم خسته شدخمیازه اول اینکه چون خاله جون زهرا صبح ساعت 8 انتخاب واحد داشت به من گفته بود تا براش انتخاب واحد کنم برا همون از ساعت5/7 بیدار شده بودم ناراحتبعد از انتخاب واحد یکم کارای خونه رو انجام دادم واز اونجایی که تصمیم داشتم ژله خورده شیشه درست کنم , دست بکار شدم و اول ژله ها رو درستیدم و گذاشتم تو یخچال تا ببنده بعد یهوچشمک دیدم شما بیدار شدی و از تو اتاق اومدی بیرون وبعد از یکم صبحانه خوردن آماده شدیم وباهم رفتیم بیرون تا قالب ویه سری چیزایی که میخواستم رو, بخرم, ولی کلی خسته شدم آخه شما ماشاالله خیلی سنگین شدی البته برای بغل کردن وگرنه که وزنت تکون نخورده و رو ٨٠٠/١٠ موندی !!!ولی یه چند روزی هست که دستم خیلی درد میکنه نمیدونم چراااااااااااااااسوال

خلاصه خیلی زود برگشتیم خونه و بعد یهو ستایش وعمه جون اومدن وبا اصرار ستایش شما رو بردن خونشون تا یکمی بازی کنی.

 منم از فرصت استفاده کردم وشروع کردم به کیک درست کردن آخه میخواستم قالب جدیدم رو امتحان کنملبخندخلاصه کیک رو درست کردم واز تو فر در آوردم وبرگردوندم وخیلی خوشگل شده بود, بعد رفتم خونه عمه تا شما روبیارم که ناهار بخوری و بخوابی که طبق معمول همیشه باید به زور و با کلی گریه از اونجا بیای که این من رو خیلی عصبانی میکنه کلافهبعد ازاینکه خوابیدی دستور گااش روی کیک رو دیدم وازافسانه جون یه چیزایی پرسیدم بعد درست کردم که اونم خیلی خوب شدوبعد از کلی ذوق هورارفتم سراغ ژله ها, اما ژله هارو فک کنم آبش رو زیاد ریخته بودم وخیلی شل و ول بودن وبدرد ژله خورده شیشه نمیخوردن منم یه مدل دیگه درست کردم که عکسش رو میذارم بعد اومدم ژله خاکشیر بدرستم اول شربت خاکشیر درست کردم وبعد توی دستورش  نوشته بود بازای هر یه لیوان شربت یه قاشق غذاخوری پودر ژلاتین , منم همون کا رو کردم اما فک کنم بازم کم بودمتفکر و این ژله هم خیلی شل و ول شد و اونطوری که میخواستم در نیومد برا همون عکس نگرفتم ولی خوشمزه شده بود خلاصه برای شام هم که زرشک پلو با مرغ و خورشت بادمجون پختم واما شب که مامان جون وبقیه اومدن وکیک آوردم همه میپرسیدن اینو خودت درست کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وای چه خوب شده مژهخلاصه منم کلی خوشحال شدم که همه خوششون اومده بود .

شما هم که تا تونستی با حانیه جون بازی کردی واینقدر شیطون شدی که همش حرص اونو در میاوردی و خلاصه باهم خیلی بازی کردین .........شب خیلی خوبی بود برای پنج شنبه هم خونه خاله زهرا دعوتیمهورا

اما امشب به بابایی گفتم که فرشامون رو جمع کنیم وبدیم قالی شویی .

یعنی باید کم کم کارای عیدمون رو انجام بدیم ابروبرای همون اول فرشها رو جمع کردیم وبخاطر اینکه تا عید یک ماه دیگه مونده ومیترسیم دوباره فرشامون کثیف بشه از دست شما خانوم خانومامشغول تلفن بابایی فرشهای دستی مامان جونشون رو که فقط برا مراسم شهادت امام رضا ازشون استفاده میکنن رو آورد وپهن کردیم وکلی خونمون تغییر کرده البته همه این کارا با همکاری عمو ابولفضل و عمو مصطفی بود بعد هم همگی اومدنم خونمون  و بعد عمه نجمه اومدن یکمی نشستن وفیلم آوای باران رودیدن ورفتن دیگه عید داره از راه میرسه و ما مشهدی ها امسال از فصل زمستون هیچی نفهمیدم فک کنم خدا باهامون قهر کرده نه برفی نه بارونی خلاصه ایشالا تا آخر سال سورپریز بشیم الان که هوا هوای بهاره ........

واما عکسها.......

 

اینم از قالب جدید

به به

زینب خانوم در حال شمع فوت کردن

قربون فوت کردنت بشم مامانی

البته ناگفته نماند که در یه لحظه زینب خانوم به جای فوت کردن,  دست زدن به شعله شمع ودستش سوخت اینم عکسش

واما اینم از ژله که به قول بابایی شبیه تابلوهای نقاشی شدهخجالت

اینم از ژله

 

اینجا هم که شما داری رو فرشا بازی میکنیعینک

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مهناز
9 بهمن 92 8:50
سلام عزیزم ممنون که به ما سر زدی منم خیلی خوشحال میشم که بیشتر در ارتباط باشیم ولی فعلا اینترنتم خرابه
سمیه
پاسخ
ایشالازودی درست بشه عزیزم
افسانه مامان هیچکس!
9 بهمن 92 17:43
عجب تابلویی نقاشی کردی!زدی رو دست پیکاسو! شاید دوشنبه بیام مشهد هوراااااااا!
سمیه
پاسخ
آره واقعا اومدی خبر بده
افسانه مامان هیچکس!
9 بهمن 92 22:56
خوبه گاناش کم ریختی کیکت مثل کیک من سیاه نشده! ولی مطمئنم کیک با گاناش بیشتر خوشمزه تر میشه
سمیه
پاسخ
آره ولی کلا خوشمزه شده بود وهمه خوششون اومده بود
افسانه
10 بهمن 92 12:26
به به بابا هنرمند! کارات از خوشگلی که حرف نداره حتما خوشمزه هم شده ژله هاتم که شکلش بی نظیر شده بود به این میگن خانم هنرمند
سمیه
پاسخ
مرسی عزیزم
پریسا نجفی
12 بهمن 92 0:59
سلام دوست عزیزم خوبی ؟ ازسایتت خیلی خوشم اومد به منم سربزن اومدم برای دوستای خوبم که مادری نمونه هستند وبلاگی زنانه درست کردم که باب کارشونه اگر دوست داشتی ما را هم قابل بدون . راستی منو توی سایت قشنگت لینک کن و بهم خبر بده تا منم تو را توی سایتم قرار بدم ببخش و ممنون
سمیه
پاسخ
مرسی عزیزم حتما لینک میکنم