مامانی شون از مسافرت اومدن هوراااااااا
سلام دختر گلم مامانی و خاله زهرا یه هفته پیش رفته بودن شمال وبالاخره اومدن وقتی مامانی نیست ومیره مسافرت من از تنهایی میمیرم اصلا این چند روز حالم خوب نبود آخه خیلی تنها شده بودم خاله الهه که رفته بندر مامانی وخاله زهرا هم که رفته بودن من شدم تنها اینقدر دوست داشتم برم که نگو ولی کار بابایی مثل همیشه جور در نیومد البته به قول خودش یکمی ناراحتم ولش کن دیگه گذشت دیروز رفتیم خونه مامانی از صبح تا شب اونجا بودیم کلی خوش گذشت
الانم اومدم که عکست رو بذارم برا مسابقه اما نمیدونم چرا ایمیلم باز نمیشه خیلی خوابم میاد من رفتم ایشالا فردا شب فعلا بای بای
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی