28ماهگیت مبارک عزیزم
سلام به دختر نازنینم با تاخیر ۷روزه ۲۸ماهگیت روتبریک میگم عشقم
اما از این چند وقت بگم که در حال پرستاری ازبابایی بودیم وبالاخره این دوره سخت هم تموم شد واقعا خیلی سخته که مرد خونت ، مریض باشه ، انشالله که بابایی دیگه مواظب خودش باشه که مریض نشه الان چند روزه که دیگه بابایی تقریبا خوب شده و به حالت سابق برگشته ، اما این هفته یه هفته بدی برای شمابود اونم بخاطر موضوع همیشگی یبوست شما
آخه من دیگه واقعا موندم چکارکنم از دست شما دختر بلا طبق دستور دکتر باید داروهات قطع میشد منم همین کار رو کردم اما دوباره به همون حالت برگشتی واین باعث شد که ۴روز مدفوع نکنی وبرای دفعش دچار مشکل بشی البته اون روز رو،با ،یه حمام رد کردی اما نه مثل همیشه که راحتتر بودی خلاصه دوباره بعد از دو روز یه وضعی برات پیش اومد که تا حالا ندیده بودم خیلی بد بود با اون گریه هایی که میکردی دل هر کسی رو به درد میاوردی چه برسه به من که مادرتم اون شب خونه مادر بزرگ مامانی بودیم وخاله مامانی چندتا داروی گیاهی گفتن گرفتیم ورفتیم خونه تو راه خوابت برد اما همین که رسیدیم بیدار شدی وهمون وضع تکرار شد دیگه مونده بودم چکارکنم با اون روغن گل سرخ شکمت رو ماساژ دادم بعد از چند لحظه دل پیچه گرفتی اما بازم موفق نشدی خلاصه بابایی رفت برات شیاف گرفت و گذاشتیم که بالاخره تاحدودی موفق شدی اما شب خیلی سختی بود صبح دوباره روت فشار اومد ونمیدونی که مثل ابر بهار گریه میکردی ومنم دلم کباب شده بود ولی تاشب بالاخره موفق شدی چند بار دفع داشتی تاخلاصه راحت شدی البته منم راحت شدم ولی فک کنم یه چند سالی شکسته شدم آخه خیلی حرص خوردم
خدا کنه که دیگه اینطوری نشی
واما یه خوشمزه دیگه هم به مناسبت۲۸ماهگیت درستیدم که عکسش رو میذارم اسمش کوکی میکری خیلی خوشمز والبته خیلی آسونه
اینم از چند روز پیش که باهم رفتیم پارک ویه دوساعتی بازی کردی