زینبزینب، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

♥♥شاه پریون♥♥

28ماهگیت مبارک عزیزم

1393/10/26 1:52
نویسنده : سمیه
207 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر نازنینم با تاخیر ۷روزه ۲۸ماهگیت روتبریک میگم عشقم

niniweblog.com

اما از این چند وقت بگم که در حال پرستاری ازبابایی بودیمعینک وبالاخره این دوره سخت هم تموم شد خستهواقعا خیلی سخته که مرد خونت ، مریض باشه ، انشالله که بابایی دیگه مواظب خودش باشه که مریض نشه الان چند روزه که دیگه بابایی تقریبا خوب شده و به حالت سابق برگشته ، اما این هفته یه هفته بدی برای شمابود گریهاونم بخاطر موضوع همیشگی یبوست شماگریهگریهگریه

آخه من دیگه واقعا موندم چکارکنم از دست شما دختر بلاعینک طبق دستور دکتر باید داروهات قطع میشد منم همین کار رو کردم اما دوباره به همون حالت برگشتی واین باعث شد که ۴روز مدفوع نکنی تعجبوبرای دفعش دچار مشکل بشی البته اون روز رو،با ،یه حمام رد کردی اما نه مثل همیشه که راحتتر بودی خلاصه دوباره بعد از دو روز یه وضعی برات پیش اومد که تا حالا ندیده بودم ترسوخیلی بد بود با اون گریه هایی که میکردی دل هر کسی رو به درد میاوردی چه برسه به من که مادرتمناراحت اون شب خونه مادر بزرگ مامانی بودیم وخاله مامانی چندتا داروی گیاهی گفتن گرفتیم ورفتیم خونه تو راه خوابت برد اما همین که رسیدیم بیدار شدی وهمون وضع تکرار شد دیگه مونده بودم چکارکنم با اون روغن گل سرخ شکمت رو ماساژ دادم  بعد از چند لحظه دل پیچه گرفتی اما بازم موفق نشدی خلاصه بابایی رفت برات شیاف گرفت و گذاشتیم که بالاخره تاحدودی موفق شدی اما شب خیلی سختی بود صبح دوباره روت فشار اومد ونمیدونی که مثل ابر بهار گریه میکردی گریهومنم دلم کباب شده بود ولی تاشب بالاخره موفق شدی چند بار دفع داشتی تاخلاصه راحت شدیچشمک البته منم راحت شدم ولی فک کنم یه چند سالی شکسته شدم آخه خیلی حرص خوردمعینک

خدا کنه که دیگه اینطوری نشیمحبت

واما یه خوشمزه دیگه هم به مناسبت۲۸ماهگیت درستیدم که عکسش رو میذارم اسمش کوکی میکری خیلی خوشمز والبته خیلی آسونهنیشخند

 

 

اینم از چند روز پیش که باهم رفتیم پارک ویه دوساعتی بازی کردیبغلمحبتمحبت

 

پسندها (3)

نظرات (3)

افسانه
28 دی 93 16:08
افرین به دوست هنرمند خودم.من چند ماه قبل شما درست کردم ولی هنوز عکسشو نذاشتمدعا کن لب تابمون زود درست شه
سمیه
پاسخ
سلام عزیزم مرسی تو هم بااین لب تابت
بهارجون
30 دی 93 19:53
سلام سمی جون.بابا به ما هم یاد بده این چیزا رو.البته با اینکه استعدادشو ندارم اما دست از تلاش برنمی دارم.باالاخره یه روز موفق میشم.برا دخترتم اینقدر نگران نباش.دختر خاله من همسن بهاره .خالم میگه هفته ای یه بار شکمش کار میده عین خیالشم نیس.میگه ارثیه سلام عزیزم شما که همه چی بلدی ماشاالله یه سرچی بزنی تو,نت پیدامیکنی برا اون موضوع هم آخه زینب خیلی گریه میکنه ودرد داره واقعا دیگه موندم چکار کنم امروز هم اینجوری شد دوباره
مامان ریحانه
4 بهمن 93 22:42
سلام عزیزم از اینکه تو قسمت پرسش و پاسخ زحمت کشیده بودی و پاسخم رو دادی ممنون الان که اومدم حال و روز زینب جونو خوندم دوباره عصابم ریخت بهم دخترم الان سه روزی دفعی نداشته اصلا از ترسش نمیشینه دخترم بعد از سرما خوردگی که هفته ی قبل براش پیش اومد این مدلی شده و در صورتی که رفلاکس ادراری داره و اصلا نباید یبوست بگیره باور کن خانومی دارم دق می کنم از غصه نمی دونم چرا بچه ها باید دچار این همه بیماری بشن خانومی این کوکی میکری هم که درست کردید خیلی زیباست اگه لطف کنید طرز تهیه اش رو هم بزارید
سمیه
پاسخ
سلام عزیزم اره واقعا خداکنه هردوتاشون زودتر خوب بشن من که دیگه کلافه شدم برای کوکی هم ممنون نظر لطفتونه در اسرع وقت حتما دستورش رو میذارم