مهدکودک ودوستان خوب
سلام به دختر نازنینم این روزها خیلی دور شدیم از همه کارهایی که شاید تا سه سال پیش انجام میدادیم مثلا نوشتن روزانه های وبلاگت من خیلی مشتاق بودم که چند روزی یه بار بیام و از همه شیرین کاری هات و بزرگ شدنت بنویسم اما دنیای مجازی منو دور کرد از بروز کردن وبلاگت اما امروز که 18فروردین 97 هست و یک ساعت پیش شما راهی مهد کودک شدی و من وقت کردم بیام و بنویسم از اینکه اونقدر خانوم شدی وشیرین و فهمیده صحبت کردنت اصلا به یه دختر کوچولویه 5سال و نیمه نمیخوره از اینکه اینقدر زمان داره زود میگذره که حس بزرگ شدنت رو عمیقا نمیتونم لمس کنم عزیزکم دختر شیرینم من عاشقانه دوستت دارم اگه بخوام گزارش این چند وقت رو بنویسم که خیلی حرف دارم اما میخوام از مهد رفتنت ...
نویسنده :
سمیه
8:37